A A A

 

بیانات آیة الله حاج شیخ جواد مروی در دیدار اعضای برگزاری کنگره حضرت ابوطالب سلام الله علیه (مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

توجه به سه نکته را در راستای تکریم مقام حضرت ابوطالب سلام الله علیه لازم می‌دانم:

نکته اول: جایگاه ایشان در ادب عربی

توجه به شخصیت ادبی بلاغی ایشان علاوه بر شناساندن جایگاه ادبی می‌تواند وسیله‌ای برای طرح مباحث اعتقادی ایشان باشد. این جنبه از شخصیت ایشان اگر به درستی مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد، آثار و برکات فراوانی خواهد داشت.

در این رابطه به بیان چند نمونه مختصر اکتفا می‌کنم:

الف: إبن أبی الحدید قصیده لامیة حضرت ابوطالب سلام الله علیه را که عصاره فکر و عقیده ایشان است هم از نظر صحّت انتساب و هم از نظر بلاغت شعری اینگونه تعظیم می‌کند که:

"شهرتها كشهرة "قفا نبك" و إن جاز الشك فيها أو في شئ من أبياتها، جاز الشك في "قفا نبك" و في بعض أبياتها." (شرح نهج البلاغة، ج14، ص78)

او قصیده لامیه حضرت ابوطالب را به لامیة إمرؤالقیس که از معلقات سبع بوده تشبیه می‌کند.

ب: إبن کثیر در مواردی از "البدایة و النهایة" از قصیده لامیه ایشان یاد می‌کند و یک جا هم تقریبا تمام قصیده را که 92 بیت است نقل می‌کند، سپس در تخطئه منکران انتساب قصیده به ایشان می‌نویسد:

"هذه قصيدة عظيمة بليغة جدا لا يستطيع يقولها إلا من نسبت إليه، و هي أفحل من المعلقات السبع، و أبلغ في تأدية المعنى فيها جميعا" (البدایة و النهایة، ج3، ص74)

او نیز قصیده لامیه حضرت ابوطالب را پر مغز تر و بلیغ تر از تمام معلقات سبع دانسته و تنها شخصیت حضرت ابوطالب را قادر بر سرودن آن می‌داند.

این قصیده ترسیمی زیبا از تاریخ و عقائد اسلامی است که با طرح در جهان عرب می‌تواند جایگاه خود را بازستاند.

خَلِيلَی ما أُذنی لأول عاذلٍ * بِصَغواء في حقٍ و لا عِندَ باطِلٍ

لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ ابْنَنَا لَا مُكَذَّبٌ * لَدَيْنَا ولَا يَعْبَأُ بِقِيلِ الأَبَاطِلِ

و أَبْيَضُ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِه * ثِمَالُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلأَرَامِلِ

تَلُوذُ بِهِ الْهُلاكُ مِنْ الِ هَاشِمٍ‏ * فَهُمْ عِنْدَهُ فِي نِعْمَةٍ وَ فَوَاضِل‏

زمانی دیدم شیخ سعید کَمَلی مغربی عالم فاضل جوان اهل سنت در مغرب عربی در یک سخنرانی تمام قصیده حضرت ابوطالب را از حفظ خواند، که برایم جالب بود.

جالب توجه است که سابقا در حوزه‌های علمیه رسم بود قصائد بلند در مدح اهل بیت علیهم السلام و همچنین این قصیده را حفظ می‌کردند چنانکه از جانب اهل بیت علیهم السلام هم تعلیم به اولاد و تشویق به حفظ بعضی از قصائد وارد شده است. لذا ترویج حفظ چنین قصائدی با توجه به محتوا و مضامین آنها امری مطلوب است.

سالها قبل وقتی نزد یکی از علما و بزرگان مشهد که حق ولایی هم به گردن ما داشتند مکاسب می‌خواندیم، اول ماه رجب بود عرض کردیم این ماه در کنار درس‌ها چه کاری را توصیه می‌فرمایید، فرمودند قصیده مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی فقیه الفلاسفه که راجع به حضرت ابوطالب است حفظ کنید. قسمتهایی از آن قصیده چنین است که:

نور الهدى في قلب عم المصطفى * في غاية الظهور في عين الخفا

كفاه فخرا شرف الكفالة * لصاحب الدعوة والرسالة

ما تمت الدعوة للمختار * لولاه فهو أصل دين الباری

نکته دوم: تبیین جایگاه حضرت در بسط اسلام

متأسفانه نسبت به تبیین تلاش‌ها و جایگاه حضرت در بسط و گسترش اسلام، کم کار شده است.

جایگاهی که به دو نمونه از تعابیر علماء نسبت به آن اشاره می‌کنم:

الف: مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل آیه 56 سوره مبارکه قصص می‌فرمایند:

"هو الذي آوى النبي صلى الله عليه و آله و سلم صغيرا و حماه بعد البعثة و قبل الهجرة فقد كان أثر مجاهدته وحده في حفظ نفسه الشريفة في العشر سنين قبل الهجرة يعدل أثر مجاهدة المهاجرين و الأنصار بأجمعهم في العشر سنين بعد الهجرة."

تلاش ایشان به تنهایی در ده سال قبل از هجرت معادل تلاش تمام مهاجر و انصار در ده سال بعد از هجرت بود.

این عصاره جایگاهی است که در تحلیل و تبیین آن باید تلاش مضاعف نمود.

ب: إبن أبی الحدید وقتی می‌خواهد این فراز از خطبه دوم حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام را نقل و شرح کند که: "لا يقاس بآل محمد صلى الله عليه و آله من هذه الأمة أحد" می‌نویسد:

"فإن من قرأ علوم السير، عرف أن الاسلام لولا أبوطالب لم يكن شيئا مذكورا." (شرح نهج البلاغة، ج1، ص142)

پس در این زمینه هم نیاز فراوان به تحقیق و پژوهش وجود دارد.

نکته سوم: تقدیر از عالمان منصف اهل سنت

آخرین نکته‌ای که توجه به آن شایسته است تقدیر از اندیشمندان منصف اهل سنت راجع به حضرت ابوطالب سلام الله علیه است آنان که در مقابل متعصبان کور باطنی که هنوز حقد و کینه و انتقام‌شان از أمیرالمؤمنین علیه الصلوة و السلام را در پوشش تنقیص حضرت ابوطالب پیگیری می‌کنند، این اندیشمندان مورد تغافل جمعی از اهل سنت قرار گرفته‌اند و شایسته ات این ها را احیاء کنیم.

طبق اطلاع متقن و موثقی که دارم از جمله این متعصبین "بن باز" (1330-1420ه‍) که بیش از هفت سال مفتی أعظم سعودی بود در وصیتش اعلام کرد من را در قبرستان حجون دفن نکنید چون ابوطالب آنجا دفن است.

در مقابل جناب "العلویّ المالکی" (1367-1425ه‍) صاحب کتاب "مفاهیم یجب ان تصحّح"، وصیت کرد من را در قبرستان حجون دفن کنید چون جناب ابوطالب درآنجا دفن است. معرفی چنین شخصیت‌هایی که مواقف علمی و عملی‌شان در مسیر إحیاء تراث حضرت ابوطالب بوده و تقدیر از آنان وظیفه‌ای است که باید به آن پرداخت.

إن شاء الله توفیقات الهی شامل حال شما أعزّه باشد که این نکوداشت را به أحسن وجه برگزار نمایید.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته