میقات پنجم: قرن المنازل
میقات پنجم: قرن المنازل
میقاتی که گفته میشود نزدیک ترین میقات به مکه است قرن المنازل است و میقات اهل طائف و من یمر علیها است. شکی نیست در اینکه قرن المنازل میقاتٌ وقّته رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. روایات صحیحه هم در باب یکم و دوم از ابواب مواقیت صحیحه ابی ایوب خزاز: وقّت لأهل الطائف قرن المنازل.
مطلب اصلی در محل این میقات است که یک اختلاف جدی در محل این میقات وجود دارد. از طائف به شهر مکه دو طریق از قدیم الأیام بوده است:
طریق اول:
یک راه کوهستانی است که از مسیر عرفات میگذرد و الآن هم تابلو دارد و معروف است به طریق هَدی.[7] از این مسیر کسی برود در شمال غربی طائف در فاصله ده کیلومتری یک مسجدی است و تابلو دارد که میقات مَحرَم.
طریق دوم:
طریقی است که کوهستانی نیست و معروف است به طریق السیل الکبیر. از منطقه شرایع و جعرانه به سمت طائفه میرود و طریق کفی است یعنی پیچ و خم ندارد، از این طریق در شمال شهر طائف به فاصله چهل کیلومتر به طائف مانده یک مسجد بسیار بزرگی است که تابلو دارد میقات السیل الکبیر و در پرانتز نوشته قرن المنازل.
از جهتی شکی نیست در اینکه این مسیر اطراف طائف یک میقات بیشتر ندارد که قرن المنازل است، و از جهت دیگر نام قرن المنازل منسوخ شده است، آیا قرن المنازلی را که نبی گرامی اسلام میقات قرار دادهاند مسجد مَحرم است و آن منطقه در شمال غربی طائف به فاصله ده کیلومتر یا نه محل و مسجد السیل الکبیر است در شمال شهر طائف به فاصله چهل کیلومتر. اختلاف از سالهای قدیم تا الآن شدید بوده است. لذا استفتائات فراوانی از بلاد عربی از شیعیان به مراجع رسیده مخصوصا مراجع عراق مانند محقق خوئی و تلامذه ایشان در عراق که قرن المنازل کدامیک از این دو است؟
جوابی هم که مراجع نجف دادهاند مشکلی را حل نکرده زیرا گفتهاند بروید از مردم بپرسید و اگر مشکل با آن حل نشد یا قبل المیقات به نذر محرم شوید یا احتیاط کنید اول بروید به مسجد مَحرم تلبیة بگویید و محرم شوید دوباره دور بزنید به السیل الکبیر بروید زیرا دو میسر جدا است آنجا هم محرم شوید از بعض مراجع ایران هم استفتاء کرده اند اصلا توجه به اختلاف نکرده اند.[8]
به نظر ما با تجمیع قرائن اطمینانی قرن المنازل همان وادی السیل الکبیر است در شمال طائف چهل کیلومتر بعد از طائف به سمت مکه. اینکه میقات محرم چیست را توضیح میدهیم.[9]
قرینه اول:
مراجعه کنید در جنگ هوازن نبی گرامی اسلام مسیری را به طائف رفتند و دوباره از طائف برگشتند در کتب سیر این مسیر را که توضیح میدهند نام میبرند از منطقهای به نام النَخلة الیمانیة که نزدیک قرن المنازل است ببینیند در مغازی واقدی ص 429 و سار رسول الله من اوطاس فسلک علی النخلة الیمانیة ثم علی قرن (یعنی قرن المنازل) ثم مُلَیح. سیره ابن هشام 4/421 سلک رسول الله علی النخلة الیمانیة ثم علی قرن قم علی المُلَیح. فاکهی در اخبار مکه 5/100 قرن المنازل و هو میقات اهل نجد واقع فی النخلة الیمانیة و دهها گزاره دیگر در کتب تاریخی و سیر. نتیجهای که میگیریم قرن المنازل که میقات بوده است یا در منطقه نخلة یمانیة بوده یا نخله یمانیة مننطقه ملاصق با قرن المنازل است.
لذا میگوییم النخلة الیمانیة ملاصق است با السیل الکبیر حتی در نقشه های کنونی عربستان و مسلما منطقه ملاصق با السیل الکبیر که مسجد میقات در آنجا است منطقه النخلة الیمانیة است. لذا این قرینه بهترین شاهد است که از نخله یمانیه به قرن المنازل آمده اند یعنی از السیل الکبیر . پس السیل الکبیر همان قرن المنازل است.
[1]. جلسه 82، مسلسل 682، سه شنبه، 95.01.17.
**********
بسم الله الرحمن الرحیم [1]
قرینه دوم:
أبوعبدالله مقدِسی متوفای 381 هجری در کتاب أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم صفحه 112 در بررسی میسر مکه به طائف مینویسد: ثم إلی قرن مرحلة ثم إلی الطائف مرحله. مرحله در اصطلاح جغرافیایی یعنی هشت فرسخ، مقدسی میگوید از قرن المنازل تا طائف یک مرحله یعنی هشت فرسخ است، الآن از وادی سیل کبیر تا طائف حدود چهل کیلومتر است، فاصله بین وادی مَحرم تا طائف ده کیلومتر است یعنی از ربع مرحله هم کمتر است. این شاهد است که وادی محرم نمیتواند قرن المنازل باشد.
قرینه سوم:
حربی در کتاب المناسک حدود قرن سوم صفحه 356 دو طریق را به عرفات ذکر میکند که إذا أردتَ ان تخرج من عرفة علی جبل یقال له الکَراء یظهر علی حرّة کثیر المنابت یقال لها الهَدا و من الهدا إلی الطائف. نامی هم از میقات نمیبرد. و له طریق آخر علی موضع یقال له زیمه ینفرد من مشاش ثم قرن المنازل ثم من قرن إلی الطائف و هذا الطریق ثلاثه ایام و الطریق الأول یومین.
اولا: در طریق دوم نام قرن المنازل را میبرد که میقات سات نه در طریق اول که طریق هَدا است.
ثانیا: تصریح میکند در منطقه زیمه که از مشاش جدا میشود بعدش قرن المنازل است . الآن هم در نقشه جغرافیایی و واقعیت محلی مطالعه کنید قبل از السیل الکبیر روستای بزرگی است که الآن هم موجود است قبل از سیل الکبیر به نام الزیمة. حربی در قرن سوم تصریح دارد که از زیمة که بگذرید به قرن المنازل میرسید الآن از زیمه که میگذریم به سیل الکبیر میرسیم.
قرینه چهارم:
در سیر آمده است در مسیر طائف از طائف که به طریف مکه حضرت میآمدهاند نَخلة یمانیة، قرن المنازل ثم مُلَیح، پس منطقه مُلَیح ملصَق به قرن المنازل است و جالب است که الآن نقشه های عربستان تصریح دارد مُلیح نام قدیمی السیل الصغیر است که السیل الصغیر منطقه ملاصق السیل الکبیر است. در سیر گفته میشود پیامبر از قرن المنازل که میقات است به ملیح رفتند الآن قرن المنازل سیل کبیر است که از آن پیامبر به منطقه سیل الصغیر رفته اند.
این چهار قرینه و قرائن دیگری هم که هست موجب وثوق و اطمینان است که قرن المنازل همان وادی سیل کبیر است.
نسبت به وادی مَحرِم که مسجد بزرگی در آنجا ساخته شده که حدودا برای 1500 مرد و 500 زن فضا دارد و بسیاری از حجاج اهل سنت و بعض شیعه از منطقه الشرقیه و از ریاض و طائف و مسافرین آن منطقه در وادی محرم محرم میشوند. در اینکه وادی محرم قرن المنازل نیست با این قرائنی که اقامه شد مسلم است اما بعید نیست که با مقداری تسامح عرفی مسجد وادی محرم محاذی وادی السیل الکبیر باشد. لذا اگر فقیهی مطلقا یا در حال ضرورت احرام از محاذی را جایز بداند ممکن است بگوید احرام از وادی محرم جایز است.
فعلا مبحث مواقیت خمسه معروفه تمام شد. غیر از مواقیت خمسة مواقیت دیگری هم هست از جمله محاذات، مکه برای حج تمتع و دویرة الأهل برای کسی که منزلش دون المیقات است این موارد را امام در تحریر بعد از بیان مسألهای در رابطه با طرق شناخت میقات بعدا آن موارد را هم ذکر میکند ما هم به تبع تحریر فعلا مسأله سوم در بحث مواقیت را که طرق ثبوت مواقیت است بیان میکنیم.
مسأله سوم:[5] طرق شناخت میقات
تعبیر مرحوم امام این است که در صورت فقدان علم برای تشخیص میقات طرق ثلاثه است، بیّنه و شیاع و اهل خبره مفید ظن. در خصوص این تعبیر به نظر ما مسامحهای است اگر نگوییم اشکال دارد. مسامحه آن است که در اصول بررسی شده است که طرق شرعیه معتبره مانند بیّنه در طول علم نیستند بلکه در عرض علم هستند مثلا اگر زید احتمال میدهد این فرش نجس باشد، راه حصول علم بر او منفتح است، اما به جای تحصیل علم اگر از بیّنة و شهادت عدلین استفاده کرد و ظن پیدا کرد اصولیان از جمله مرحوم امام د راصول تصریح میکنند که طرق معتبره شرعیه در عرض علم است نه در طول علم. اگر در عرض علم هست لذا دیگر مسامحه است که بگوییم مواقیت ثابت میشود در صورت فقدان علم با بینة شرعیه.
لذا تعبیر صاحب جواهر در ج18، ص107 خالی از مسامحه است که ثم لایخفی علیک وجوب حصول العلم أو ما یقوم مقامه شرعا فی معرفة الوقت الذی وقّته رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.
بعد از علم اولین طریق شرعی بینة است. شکی در حجیت بینة در احکام و موضوعات خارجیه نیست. به حکم بناء عقلاء ممضاة به أدله شرعیه و به روایات.
مورد بعد شیاع مفید اطمینان و وثوق است، این هم در جای خودش اثبات شده که مقصود از علم و قطع علمی که صد در صد و بدون احتمال خلاف باشد نیست، بلکه اطمینان و وثوق هم در اعتبار قائم مقام علم و حجت و معتبر است. 95 در صد اطمینان دارد.
إنما الکلام در دو طریق دیگر است که محل بحث است یک طریق را مرحوم امام ذکر نکردهاند چون معتبر نمیدانند اما به نظر ما معتبر است که شهادت عدل واحد در موضوعات خارجیه است. لاشبهة بر اینکه خبر عدل واحد در احکام شرعیه به حکم أدله حجیت خبر ثقه در احکام معتبر است. إنما الکلام بحثی است بین فقهاء که آیا خبر عدل واحد در موضوعات خارجیه معتبر است یا خیر؟ جمعی از فقهاء مانند مرحوم امام قائلاند خبر عدل واحد در موضوعات خارجیه حجت نیست. ما در مباحث رجال به تفصیل بررسی کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که به حکم بناء عقلاء ممضاة به روایات شرعیه، خبر عدل واحد در موضوعات خارجیه حجت است.
پس به نظر ما در کنار بیّنة خبر عدل واحد هم در تشخیص میقات معتبر است.
طریق آخر که مرحوم امام و جمعی دیگر ذکر میکنند قول اهل خبرة است به شرطی که حداقل مفید ظن باشد. اگر اهل خبرة گفت این محل قرن المنازل است و از قول او ظن حاصل شد، این قول در تشخیص میقات معتبر است.
مشکل این است که از جهتی قاعده عمومی را در اصول تثبیت کردیم که عدم حجیت ظن است مطلقا الا ما خرج بالدلیل. سؤال این است که به ظن حاصل از قول اهل خبرة در باب میقات به چه دلیل اعتماد میکنید. قاعده عمومی عدم حجیت ظن است. آیا در باب میاقت دلیلی دارید بر این مطلب یا نه؟ (کلام صاحب جواهر را ببینید.)
[1]. جلسه 83، مسلسل 683، چهارشنبه، 95.01.18.
[5]. مقرر: مسأله اول و دوم تحریر ذیل القول فی المواقیت مطلب سوم و نکته هشتم گذشت و استاد در مسأله اول و دوم تحریر، ترتیب را رعایت نفرمودند.
**********
برای استفاده از تصاویر مواقیت به اینجا مراجعه کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم [1]
قائلین به حجیت قول اهل خبرة گاهی ظن حاصل از آن را مطلقا یکی از حجج میدانند که طبیعتا مسأله میقات هم یکی از مصادیق آن است، لکن جمعی مانند مرحوم امام و سید صاحب عروة که قبول ندارند ظن حاصل از قول اهل خبرة حجت باشد لابد در ما نحن فیه دلیل خاص دارند بر حجیت آن حتی در صورت فسق خبرة.
از عبارتی از کلمات صاحب جواهر استفاده میشود که لعل دلیل آقایان بر این نظریه صحیحه معاویة بن عمار است که تنها حدیث باب پنجم ابواب مواقیت است و ما به مناسبت در بحث مسجد شجره مطرح کردیم که میفرماید یجزیک إذا لم تعرف العقیق أن تسأل الناس و الأعراب ذلک. به نظر ما این روایت نکته دیگری را میخواهد بیان کند و با این مدعا تطبیق ندارد..
قبلا اشاره شد امام علیه السلام میفرمایند اگر وادی عقیق را ندانستی از مردم آنجا سؤال کن، لامحاله قبول جواب آنها لازم است، حصول علم هم لازم نیست که در بعض أدله حجیت خبر واحد میگفتند فاسألوا اهل الذکر یعنی فاسأل حتی تعلم، اینجا بحث علم هم مطرح نیست زیرا امام میفرماند یجزیک أن تسأل الناس، اگر بحث علم بود که قطعا مجزی بود نیاز به تعبیر یجزیک نبود، از علم که بالاتر نداریم، لذا مضمون روایت میگوید قول اعراب در این زمینه مجزی است. در روایت نه حصول علم است و نه حصول ظن، گفتیم به نظر ما در خصوص باب مواقیت اهل بیت یک طریق تعبدی را هم مطرح کردهاند که اگر علم و قائم مقام علم نبود یجزیک أن تسأل الأعراب عن ذلک. فعلیه این طریق تعبدی طولی را قبلول داریم که اگر علم و قائم مقام معتبر آن نبود، طریق تعبدی دیگری است که اعتنا به قول اعراب است. اما اینکه این حدیث را اولا حمل کنیم بر قول اهل خبرة ثانیا بر حصول ظن از قول آنها هیچیک استفاده نمیشود.
به نظر ما طرق تشخیص میقات علم سپس شیاع مثبت وثوق سپس بیّنة و سپس خبر عدل واحد و اگر اینها نبود سؤآل از مردم محل و عمل به جواب آنها حتی ار مفید ظن نباشد.[2]