A A A

آیة الله مروی در پایان بحث خارج فقه (سه‌شنبه، 1402.12.15) در رابطه با دو محور (ماه مبارک رمضان و کیفیت حکومت در حاکمیت مولایمان أمیرمؤمنان علیه الصلوة و السلام) نکاتی بیان فرمودند.

ایشان ضمن اشاره به فرصت مغتنم و مهم ماه مبارک رمضان برای خودسازی، به انتقاد از تحلیلهای نادرست پیرامون شیوه حاکمیت حضرت امیر علیه السلام اشاره کردند و ظلم‌ستیزی را محور اصلی حکومت حضرت شمردند و سیاه‌نمایی حاکمیّت حضرت برای توجیه اشکالات موجود را ناشی از ضعف در تحلیل تاریخ و استناد به بعض داستنانهای ساختگی دانستند.

در ادامه، مشروح متن و صوت این بیانات تقدیم خوانندگان می‌گردد:

در طلیعه ماه مبارک رمضان به دو نکته اشاره می‌کنیم:

نکته اول: اهمیت ماه مبارک رمضان است که لحظه به لحظه مترقّب ورود به این ماه عظیم و بزرگ باشیم.

آقا امام سجاد علیه السلام به خداوند متعال عرض می‌کند: الهمنا معرفة فضله و اجلال حرمته، خدایا تو به ما فضیلت ماه مبارک رمضان را الهام کن، خودمان نمی توانیم درک کنیم.

ابو سعید خدری می گوید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در طلیعه ماه مبارک رمضان سه بار فرمودند: سبحان الله ماذا تستقبلون و ماذا یستقبلکم.

حضرت سبحان الله را به نشانه إعجاب می‌فرمایند.

 امام باقر علیه السلام خطبه حضرت امیرمؤمنان علیه السلام را بازگو می کنند که در طلیعه ماه مبارک رمضان فرمودند: أيُّها الناس إنّ هذا الشهر، شهرٌ فضله على سائر الشهور كفضلنا أهل البيت على سائر الناس.

 قیاس اهل بیت به سایر مردم چه قیاسی است؟ این التراب و رب الارباب. حضرت امیر می فرمایند: جایگاه ماه رمضان نسبت به سایر ماه‌ها مثل جایگاه ما اهل بیت در قیاس با مردم است.

بعضی بزرگانی که چشم شان باز بود می گفتند گاهی یک نسیم رمضانیه اگر به دل انسان بنشیند می‌تواند برای یک عمر، انسان را متحول کند.

یک وقتی ملک التجار تبریز که و از ثروتمندان ایران بود پسری داشت که او را در ماه رمضان به عتبات برد، یک نفحه‌ی رمضانیه به این پسر خورد، به پدرش گفت میخواهم طلبه شوم. گفت من یک پسر دارم و همه اموالم را بعد من باید تو اداره کنی، گفت بابا نمیخواهم، میخواهم طلبه بشوم، با اصرار و التماس او رفت طلبه شد و همه ثروت را ملک التجار تبریز در اختیار پسر برادرش گذاشت و آن پسر طلبه ملک التجار تبریز شد آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شد صاحب المراقبات، شد کسی که حضرت امام قدس الله روحه الزکیه، طبق نقل حاج احمد آقا وقتی بعد از تبعید وارد قم شدند با وجود استقبال کثیری از مردم رفتند نشستند سر قبر مرحوم میرزا جواد آقا ملکی و گرد و غبار سنگ قبر ایشان را با حنک عمامه‌اش پاک کرد. این یک نمونه از اثر نسیم رمضانیه است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمود: قد أقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة، همه فیوضات آسمان به زمین، یکی از این سه تاست: یا برکت است یا رحمت است یا مغفرت، در ماه رمضان خداوند همه اینها را بر مردم نازل می کند، آن وقت ما اگر آمادگی برای این مهمانی خدا پیدا نکنیم، مثل مریضی خواهیم بود که یک سفره پر از غذاهای عالی برایش آماده کرده و دعوتش کرده اند، سر سفره می نشیند به این غذا نگاه می‌کند می‌بیند شیرین است و چون بیماری قند دارد نمی‌تواند استفاده کند، به آن غذا نگاه می‌کند می‌بیند چون چربی خون دارد نمی‌تواند بخورد، به غذای دیگری نگاه می‌کند می‌بیند چون فشار خون دارد نمی توانم استفاده کند. سر سفره می نشیند ولی بی نصیب است، نکند ما در این ماه مبارک اینگونه باشیم. یعنی اگر آمادگی روحی پیدا نکنیم، موانع مختلفی مانع کسب این فیوضات خواهد شد.

در این ماه توجه به دو بُعد مهم است:

بُعد یکم: قرآن. فرمود لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان. قرائت قرآن، تدبر در قرآن، تفسیر قرآن. از قرائت و تدبر شروع کنیم تا به تفسیر برسیم. اینجا حرف زیاد است و نمیخواهیم واردش بشویم.

بُعد دوم: توجه ویژه به مولایمان آقا امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیهما السلام است.

جایگاه اهل بیت علیهم السلام و أمیر مؤمنان باید به درستی تبیین شود، توجه به اهل بیت شخص پرستی نیست. از نقل‌های معتبر نزد اهل سنت این است که شش ماه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر روز قبل از فجر می آمد دستانش را بر عتبه خانه امیرالمومنین می گذاشت و می‌فرمود السلام علیکم اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت.

این برای چه بوده؟ برای نسل حاضر و جوانان باید تبیین کرد چرا شیعه در چهارده قرن این همه اسناد و مدارک جمع می کند حدیث بدء الدعوة، اخوت، موازره، وصیت، غدیر و سخنرانی‌های صدیقه طاهره سلام الله علیها برای بیان چه مساله ای است؟ یک مساله منقرض شده؟ یا نه یک مساله ای است که زنده است و برای هر نسل باید تبیین کرد فلسفه امامت را، امامت و وصایت هسته اصلی فلسفه اسلام است، همه شئون و مصالح اسلام بستگی به امامت دارد، این را باید با زبان روز برای مردم تبیین کرد و خصوصیات ائمه را بیان نمود.

 همچنین حاکمیت شیعی و حاکمیت امیر مومنان علیه السلام هسته اصلی اش مبارزه با ظلم و اجرای عدالت است.

همه دلدادگی‌های عالمیان و خضوعشان در مقابل مولای ما به این خصوصیت بر میگردد، مبادا بخاطر اغراضی این را نادیده بگیریم. متأسفانه بعضی ا زسخنران‌ها برای توجیه کاستی‌های موجود می‌گویند زمان امیرالمومنین علیه السلام نیز همینطور بوده!!

آیا اینان توجه دارند این کلامشان علاوه بر عدم صحت، چه آثار منفی دارد؟!

آیا تحلیل صحیحی از تاریخ دارند؟ آیا صحیح است که با سیاه‌نمایی حاکمیت معصوم، ضعفهای موجودتوجیه شود؟!

ما ضعف داریم، مقام معظم رهبری هم فرمودند ما نگاهمان به آنجاست ولی نرسیده‌ایم، اما نباید یک سری نقص‌های موجود را توجیه کرد با این ادعای باطل که در زمان حاکمیت حضرت امیر هم همینگونه بوده است.

این خصوصیت حاکمیت مولا امیر مومنان علیه السلام را باید برای مردم تبیین کرد که فرمودند:

وَ اللَّهِ لَأَنْ‏ أَبِيتَ‏ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ‏ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ.

این تئوری حاکمیت مولاست که می‌فرماید به خدا قسم اگر من را برهنه شب تا صبح روی خار مغیلان بگذارند، اگر بدن برهنه من را به زنجیر بکشند، دستانم را روی گردنم ببندند، پایم را ببندند، روی خار مغیلان بکشند، آسان تر از این است که فردای قیامت خدا را ملاقات کنم در حالی که ظلم به یک بنده خدا کرده باشم.

جریان مشهور آهن گداخته‌ای که به دست عقیل نزدیک کردند یا در خطبه دیگری امیرمومنان علی علیه السلام برایش یک حلوا آوردند، حاکم است، مردم هم اهدافی دارند، می‌گوید آقا این ظرف حلوا برایتان هدیه آورده‌ام، حضرت نپذیرفت‌اند، بعد خطبه‌ای خواند: وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ‏ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا.

میخواهد مولایمان را با هدیه دادن یک معجون فریب دهد. معجونی که در نگاه حضرت چنین است که گویا با آب دهان مار ترکیب شده، گویا ماری چیزی خورده است و نتوانسته است هضم کند و بیرون ریخته است  و با آن حلوا را درست کرده و برای حضرت آورده؛

فَقُلْتُ أَ صِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ.

متأسفانه بعضی هم با این توجیه که هدیه است و پیامبر هم هدیه قبول می‌کردند به راحتی این اسباب فریب را می‌پذیرند.

آن وقت حضرت أمیر علیه السلام می فرمایند: هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ‏ أَ عَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُو جِنَّةٍ أَمْ تَهْجُرُ،

تو دیوانه‌ای؟ می‌خواهی علی را فریب دهی؟ آن وقت می فرماید:

وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ‏ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُ.

بخدا قسم اگر اقالیم هفت گانه دنیا، مشتری، زحل، ماه، قمر، ارض و بما تحت افلاک با همه ثروتی که در آن هست همگی را تقدیم علی کنند یک ظلمی از علی بخواهند، نه ظلم به یک انسان ظلم به حیوان و یک مورچه را از علی بخواهند، که یک پوست جوئی را از دهان مورچه‌ای  بگیرد، والله این کار را نمی‌کنم.

اینها واقعیت نگاه و حکومت أمیر مؤمنان علیه السلام است که باید برای مردم تبیین شود و البته ضعفها نیز با نگاه به همین قله باید برطرف شود. اینها است که دلدادگی می آورد.

بولس سلامه مسیحی سه هزار و هفتاد و پنج شعر در مورد حضرت سروده، ملحمة الغدیر، (چکامه غدیر)، در انتها می‌گوید:

يا اميرَ الإسلام حسبي فخراً

إنّني منك مالئٌ أصغريّا

جلجلَ الحقّ في المسيحيّ حتّي

عُدَّ مِن فرطِ حبّه علويّا

أنا مَن يعشق البطولةَ و الإلـْ

ـهامَ والعدلَ و الخلاقَ الرضيّا

فإذا لم يكن علِيٌ نبيّاً

فلقد كان خلقُــه نبويّا ...

يا سماءُ اشهدي و يا أرضُ قرّي

و اخشعِي إنني ذكرتُ عليّا

نکته دوم: توجه به مناجات و ادعیه

دومین نکته مهم در ماه مبارک رمضان، توجه به ادعیه اهل بیت علیهم السلام است. دعاهای اهل بیت علیهم السلام مفتاح الرحمه و مصباح الظلمه است، کنوزی در این ادعیه است.

روایات اهل بیت خطابش به مردم است لذا غیر از روایات احکام، اهل بیت علی قدر عقول مردم با آنها صحبت میکرده‌اند، در روایات اعتقادی پاسخ اهل بیت به سؤالات بر اساس عقل مخاطب و عقول مردم است، اما در ادعیه مخاطب اهل بیت خداوند است، ببینید چه حقائقی آنجا بیان می‌شود؟ حیف نیست از این معارف استفاده نکنیم یا دیگران را به این معارف نزدیک نکنیم؟ ما هم مصباح الانس و تمهید القواعد و فصوص الحکم و شرح فصوص قیصری و امثال اینها را دیده‌ایم، همه اینها با یک قسمت از دعای عرفه امام حسین علیه السلام یا ادعیه صحیفه سجادیه قابل قیاس نیستند.

آشنایی با این ادعیه حقائقی را برای انسان روشن می‌کند. علمای بزرگی داشته‌ایم که از مسیر توجه به همین ادعیه چشم شان باز شده بود. سابقا جریان مرحوم آیة الله العظمی میلانی و اسلام آوردن و شیعه شدن پرفسور بُل‌وِن از برکت دعای ابوحمزه ثمالی در جریان جراحی مرحوم میلانی را گفته‌ام. ارتباط مرحوم میلانی با ادعیه، شخصیت ویژه ای از ایشان ساخته بود.

یک وقتی رفته بودیم یزد برای سخنرانی برای روحانیون حج و عمره، مقیّد هستم هر شهری می‌روم، دیداری با علمای پیرمردی که "جهانی بنشسته در گوشه‌ای" هستند داشته باشم، رفتیم نزد مرحوم آقای دعایی[1]، گفتند واعظ پیرمرد و آدم روشن ضمیری است، روز جمعه بود که ابتدای صبح سخنرانی‌ای در مورد مهدویت داشتم و برخی شبهات مهدویت را پاسخ دادم، بعد از آن وقتی وارد منزل ایشان شدیم، ظاهرا کسی مطالب آن سخنرانی را برای ایشان تعریف کرده بود و ایشان خیلی از آن مباحث تقدیر کرد، من از مشهد و مرحوم آیت الله العظمی میلانی و برخی اساتید حوزه علمیه مشهد سخن گفتم ایشان منقلب شدند، مطلبی را از مرحوم میلانی گفتند که با تمام خصوصیاتش یادداشت کردم، ایشان گفتند:

بنده با آقای دکتر پاک‌نژاد نویسنده کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر به همراه چند نفر از رفقایمان[2] رفتیم مشهد، شب رفتیم حرم و صبح هم این دوستان گفتند برویم دیدن آیت الله میلانی، در منزل مرحوم میلانی، مرحوم دکتر پاک نژاد دست و صورت آقای میلانی را بوسید و گفت من حاجت مهمی دارم از خدا بخواهید انجام بشود. آقای دعایی گفتند مرحوم میلانی یک چیزی در گوش دکتر پاک نژاد گفت، آقای دکتر پاک نژاد منقلب شد و وقتی آمدیم بیرون دکتر پاک‌نژاد متحیّر بود می‌گفت سبحان الله آقای میلانی چقدر فرد عجیبی است! من دیشب رفتم حرم از حضرت رضا علیه السلام خواستم به من توفیق بدهند کتابی در مورد مظلومیت امیرمومنان بنویسم. وقتی از آقای میلانی التماس دعا داشتم، آقای میلانی در گوش من گفتند آن حاجتی که دیشب از علی بن موسی الرضا علیه السلام خواستی، امام پذیرفتند، توفیق پیدا می‌کنی، یک کتاب راجع به امیرمومنان می نویسی، و مرحوم دکتر پاک نژاد کتاب مظلوم گم شده در سقیفه را نوشت.

من واکاوی کردم، ارتباط عمیق مرحوم آیت الله العظمی میلانی با ادعیه اهل بیت از جمله دعای ابو حمزه ثمالی یک نفس و روح دیگری به ایشان داده بود.

مرحوم شیخ فضلعلی قزوینی از شاگردان محقق درس مرحوم آخوند که مرحوم آخوند برای نوشتن کفایه به تقریراتی که ایشان نوشته بود هم مراجعه می‌کرد، می گفت ما زمانی را درک کردیم که هفتاد نفر از شاگردان مرحوم آخوند در قنوت نماز شبشان دعای ابوحمزه ثمالی می خواندند.

در این ایام هم باید آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان پیدا کنیم و هم برای یکدیگر دعا کنیم، مظلومین غزه را فراموش نکنیم، واقعا گاهی لقمه گلوگیر انسان می‌شود و آب نمی‌تواند بیاشامد وقتی انسان وضعیت این مردم مظلوم را می‌بیند و می‌شوند. در این زمینه هم وظیفه داریم هم دعا کنیم و هم روشنگری کنیم برای مردم.

مسملا وظیفه داریم از مسائل انقلاب، از مفهوم و مصداق ولایت فقیه، بر اساس عقلانیت و برهان دفاع کنیم.

دوستان را به خدا می سپاریم، برای ما دعا کنید و ان شاء الله ما هم اگر توفیقی داشتیم برای دوستان دعا می‌کنیم.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

[1]. برادر آقای دعایی که مسئول روزنامه اطلاعات.

[2]. ایشان از آقایان مرحوم دکتر رمضان‌خانی، آقای زائر الحسینی، و دیگرانی نام بردند که البته بنده آنان را نمی‌شناسم.

دانلود فیلم این بیانات